کد مطلب:5853 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

پیامبر و بی اعتنایی به احکام
بخاری [1] و مسلم [2] از ابوهریره نقل كرده اند كه گفت:

روزی در حضور پیامبر نشسته بودیم كه شخصی وارد شد و گفت: یا رسول الله ! هلاك شدم! حضرت فرمود: تو را چه شده است؟ گفت: در حالی كه روزه بودم با همسرم همبستر شدم. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: آیا برده ای داری كه او را آزاد كنی؟ گفت: نه! فرمود: آیا می توانی 60 مسكین را اطعام نمایی؟ گفت: نه! پس پیامبر مقداری مكث كرد، سپس در همان حال ظرفی كه پر از خرما بود برای او آوردند.

حضرت فرمود: سؤال كننده كجا است؟ آن مرد گفت: بفرمائید.

فرمود: این خرماها را بگیر و آن را صدقه بده.

آن مرد گفت: اگر بنا است به خانواده ای صدقه بدهم كه از خودم فقیرتر باشد، به خدا قسم، هیچ خانواده ای فقیرتر از زن و فرزندان من نیست! پس پیامبر بقدری خندید كه دندانهایش پیدا شد و فرمود: این را به خانواده ات اطعام كن.

ببین چگونه احكام و حدود خدا، كه برای بندگان وضع شده، كوچك شمرده می شود كه خداوند برای پولداران آزاد كردن بنده را واجب می كند و اگر نتوانستند (یا پیدا نشد) شصت مسكین را اطعام كنند و در صورت نتوانستن، باید انسان فقیر شصت روز را روزه بدارد ولی در این روایت، حدود خداوند مورد تجاوز قرار می گیرد؛ تازه پیامبر در برابر گناه آن شخص، آنقدر می خندد كه دندانهایش پدیدار می گردد!!

و سپس با كمال بی اعتنایی به احكام خدا، اجازه می دهد كه او خرماها را به خانواده خود ببخشد.

این چه تهمتی است كه به رسول الله می زنید؟ گو این كه گناهكاران را به جرأت وامی دارید و چه تشویقی بالاتر از این برای گنهكاران و تبهكاران كه به چنین روایت های دروغینی چنگ می زنند و بر آن به حال رقص درمی آیند.

آری! این چنین روایت هایی - كه برخی از آن ها را نقل كردیم - دین خدا و احكام الهی را مورد مسخره قرار می دهد و حتّی زناكار را نیز به ارتكاب كار زشتش تشویق می كند و در مجالس و عروسی ها راه هر گونه فساد و گناهی گشوده می شود و روزه خواری در ماه رمضان، امری معمولی می سازد.

بخاری [3] از عطاء و او از ابن عباس نقل می كند كه گفت:

مردی به پیامبر گفت: قبل از این كه رمی جمرات كنم، طواف حج را به جا آوردم؟ حضرت فرمود: اشكالی ندارد. شخصی دیگر پرسید كه: قبل از كشتن قربانی(ذبح) سر تراشیدم؟ پیامبر به او هم گفت: هیچ اشكالی ندارد. دیگری پرسید: قبل از رمی جمرات، ذبح كردم. گفت: اشكالی ندارد.

عبدالله بن عمرو بن عاص، چنین روایت كرده است:

در روز نحر (ذبح) پیامبر مشغول خطبه خواندن بود كه مردی برخاست و به او گفت: ای پیامبر، من به نظرم می رسد كه فلان كار را باید قبل از فلان كار انجام دهم. دیگری برخاست و گفت: نسبت به این سه حكم (حلق و ذبح و رمی) چنین و چنین می اندیشیدم. پیامبر فرمود: هر طور خواستی انجام بده. هیچ اشكالی ندارد. و در آن روز هر مسأله ای از او پرسیده می شد می گفت: انجام بده، انجام بده. مانعی ندارد [4] .

عجیب این جاست كه وقتی این روایت ها را می بینی و ناراحت می شوی، برخی از دشمنان، پاسخ می دهند كه: دین خدا دین یُسر و آسانی است نه دین عُسر و دشواری! و پیامبر فرموده است: احكام را آسان كنید و بر مردم سخت نگیرید.

این كلمه حقی است كه اراده باطلی بر آن شده است. تردیدی نیست كه خداوند برای ما یُسر و سهولت را می خواهد، نه عسر و دشواری را و در دین هیچ حرجی قرار نداده است ولی در احكام و حدودی كه از راه قرآن و سنت پاك پیامبر به ما رسیده است، در موارد مقتضی اجازه داده است، مانند حكم تیمم هنگام پیدا نشدن آب یا ترس از استعمال آب سرد یا خواندن نماز به حالت نشسته در صورت عدم امكان خواندن نماز در حال ایستاده (به علت بیماری شدید یا ضعف شدید) و یا قصر بودن نماز و خوردن روزه در مسافرت.

همه این ها درست است ولی نمی توانیم به هیچ وجه با اوامر الهی بازی و مخالفت كنیم، مثلاً نمی توانیم ترتیب وضو یا تیمم را عوض كنیم، یا به جای شستن صورت در وضو، نخست دست ها را بشوئیم یا مسح پاها را قبل از مسح سرانجام دهیم. این چنین جایز نیست.

اما دروغ پردازان و حدیث سازان می خواهند ثابت كنند كه پیامبر در تمام موارد سهل انگاری می كرده است تا راهی برای خود پیدا كنند [5] .

جالب این جاست كه آقای بخاری، در همان صفحه ای كه قول پیامبر را نقل می كند كه مثلاً فرموده است: «انجام بده، انجام بده، مانعی ندارد!» حادثه ای را متذكر می شود كه پیامبر بیش از حد، در آن شدت به خرج داده است. از ابوهریره چنین نقل می كند:

مردی داخل مسجد شد كه نماز بخواند و رسول خدا در گوشه ای از مسجد نشسته بود. آمد و سلام كرد. پس پیامبر فوراً به او گفت: برگرد و نمازت را بخوان! چرا كه تو نماز نخوانده ای. او بازگشت و نمازش را بجای آورد و آمد و دیگر بار سلام كرد. پیامبر گفت: و علیك! برگرد و نماز بخوان چرا كه تو هنوز نماز نخوانده ای. و آن مرد سه بار نماز را تكرار كرد و در هر بار پیامبر به او می گفت برگرد كه نماز نخوانده ای. آن مرد التماس كرد كه ای رسول خدا! نماز را به من بیاموز. آن وقت پیامبر اطمینان در ركوع و سجود را به او آموخت و گفت: وقتی به ركوع می روی، پس از اطمینان كامل، آن وقت سر بردار و خوب كه ایستادی، سجود كن و در سجده هم پس از اطمینان سر را بلند كن و خوب كه نشستی آن وقت دوبار سجده كن و همین اطمینان باید در همه جای نماز حكم فرما باشد [6] .

هم چنین بخاری [7] از عمربن خطاب نقل می كند كه گفت:

به هشام بن حكیم گوش دادم كه در زمان پیامبر قرآن می خواند. پس دیدم او بگونه ای می خواند كه من از پیامبر یاد نگرفته ام. او در حال نماز بود، می خواستم همان جا او را باز خواست كنم ولی صبر كردم تا سلام نماز را داد. سپس عبایش را كشیدم و گفتم: چه كسی این سوره را - اینطور كه من از تو شنیدم - یادت داده است؟ گفت: رسول خدا این چنین به من یاد داده است.

گفتم: دروغ می گویی چرا كه او همین سوره را طوری دیگر به من آموخته. پس او را كشیدم و نزد پیامبر بردم و گفتم: من این آدم را شنیدم كه سوره فرقان را بگونه ای می خواند غیر از آن طوری كه شما به ما آموختید.

پیامبر گفت: یا هشام! بخوان. او به همانگونه كه شنیده بودم شروع به خواندن كرد. حضرت فرمود: همینطور نازل شده است.

سپس به من گفت: ای عمر! تو بخوان. من هم همانطور كه خودش به من آموخته بود، خواندم: فرمود: همینطور نازل شده است!! این قرآن بر هفت گونه نازل شده؛ پس بخوانید هر چقدر كه می توانید.

آیا دیگر تردیدی هست كه حدیث سازان حتّی از طریق قرآن نیز قداست پیامبر را زیر سؤال برده اند كه او به اصحاب قرائت های گوناگونی یاد بدهد و به هر یك از آن ها بگوید: «همین طور نازل شده است!!» و قطعاً اگر اختلاف در قرائت ها زیاد نبود، عمر آن قدر بی تاب نمی شد كه حتّی می خواست نماز آن شخص را قطع كند [8] .

بخاری [9] از عبدالملك بن میسر نقل می كند كه گفت:

از نزّال شنیدم كه عبدالله می گفت: شخصی را شنیدم آیه ای تلاوت می كرد كه از رسول خدا غیر از آن را شنیده بودم. دست او را گرفتم و نزد پیامبر آوردم و جریان را به عرضش رساندم.

فرمود: هر دوی شما درستكارید. شعبه گوید: مثل این كه گفت: اختلاف نكنید زیرا آنان كه قبل از شما بودند، اختلاف كردند، پس هلاك شدند.

سبحان الله! چطور رسول خدا بر اختلافشان صحه می گذارد و می گوید: «هر دوی شما بر حقید!» در حالی كه می توانست یك قرائت درستی به آن ها بیاموزد و جلوی آن اختلاف را بگیرد. سپس به آن ها می گوید كه: «اختلاف نكنید»! آیا این تناقض نیست؟!

ای بندگان خدا! خدایتان بیامرزد، شما چگونه داوری می كنید؟

بیائید و مطلب را برای ما مشخص كنید. مگر آن ها به اقرار و تشویق خود پیامبر اختلاف نكردند؟!

نه! هرگز پیامبر چنین تناقضی نمی گوید و از اختلافی كه خردمندان را متنفر می سازد، بیزار است.

آیا اینان قرآن را نخوانده اند كه می فرماید: «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوْا فیهِ اخْتِلافَاً كَثیراً» [10] ؛ و اگر این قرآن از نزد كسی غیر از خدا بود، قطعاً اختلاف زیادی در آن می یافتند.

آیا اختلافی بزرگتر و خطرناكتر از قرائت های گوناگون قرآن، امت اسلامی را در بر می گیرد كه معانی قرآن را با تفسیرها و نظریات گوناگون تغییر می دهند تا جایی كه آیه وضو با كمال روشنی و وضوح، مورد اختلاف می شود؟!


[1] صحيح بخاري، كتاب «الصوم» ، باب «اغتسال الصائم» ج2، ص235.

[2] صحيح مسلم، كتاب «الصيام»، باب «تغليظ تحريم الجماع في نهار رمضان»، ج3، ص138.

[3] صحيح بخاري، كتاب «الايمان و النذور» ج7، ص226.

[4] صحيح بخاري، ج7، ص225.

[5] چنان كه بسياري از مردم را مي بيني كه مي گويند: مهم اين است كه نماز بخواني! حالا هر طور كه دلت خواست نماز بخوان.

[6] صحيح بخاري، ج7، ص226.

[7] صحيح بخاري، كتاب «التوحيد» ج8، ص215.

[8] اين روايت مرا به ياد علماي اهل سنت مي اندازد كه به قرائت خاصي مي چسبند و ديگر اجازه نمي دهند كسي به غير از آن قرائت، قرآن را بخواند. من روزي اين آيه را اين چنين مي خواندم «اذْكُرُوْا نِعْمَتِيَ الَّتي أَنْعَمْت عَلَيْكُمْ». يكي از آنان به شدت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرياد كشيد: اگر بلد نيستي، قرآن را خرد نكن! گفتم: چگونه قرآن را شكستم؟ گفت: اذكروا نعمتي، نه نعمتي.

[9] صحيح بخاري، كتاب «الاستقراض» باب «الخصومات» ج3، ص88.

[10] نساء (4) آيه 82.